همه رودخانه ها به سوی وطن می روند

دیشب از تمام رود خانه های شهر تابوت جاری بود. بار اول توجه کردم که اینها تابوت هایشانرا سیاه رنگ می کنند. یکی از این تابوت هارا از آب بیرون کشیدم و رنگ سبز زدم به رویش و دوباره به آب انداختم. پولیس هشتک کشید و من از خواب بیدار شدم. از تب می لرزیدم و چیزی جز این که آن تابوت برابر رنگ خوردم کوچک می شد برایم مهم نبود.
کاش تابوت من هم کوچک بود اما سبز و رودخانه ها که همه اشان به سوی وطن می روند.
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *