دنبال مسئله ای می گردیم که نیست. وقتی مسوله واقعی پیش میاد، دست و بال می زنیم که حل کنیم، اما مشکلات دیگری را ایجاد می کنیم. مشکلات را روی هم میذاریم و احساس می کنیم که خسته ایم وتوان حل آنرا نداریم و بی خیال میشیم.
مشکلات فراموش می شوند و آهسته-آهسته درک می کنیم که مشکلی در کار نبوده. وقتی مشکل های کلان تری از راه می رسند، فکر می کنیم که دیگر هیچ وقت بخت یار مان نخواهد شد، اما مشکل کلان تری پیش میاد و می بینیم که چه قدر توانمندیم برای حل مشکلاتی که هیچ وقت وجود نداشتنند.
زمان ذهن مانرا شوسته و ما با نگاه تازه به اطراف نگرسته یم.
اما نمی گویم که مشکلات را به دست زمان بسپارم، بلکه حرف ام این است که سخت ترین و مشکل ترین مشکلات دنیا آنیست که وجود ندارد. چن راه حل این نوع مشکلات تنها زمان است. از این جاست که اندیشه های غیر واقع بنانه همیشه باعص اقب ماندگی اند.
2 پاسخ
مشکل اگر حل نشود باقی می ماند واین مائیم که می خواهیم آنها را فراموش کنیم .آنچه باعث می شود تا مشکل را حل شده بدانیم درحقیقت تلاش ما( حتی اگر به نظر نادیده می شود )وصبرما برای حل آن در طول زمان هست که آن را حل کرد ه واکنون ما می پنداریم که گذر زمان آن را حل کرده است .گذرزمان یک فاکتور هست .ارداتمند
مشکل اگر حل نشود باقی می ماند واین مائیم که می خواهیم آنها را فراموش کنیم .آنچه باعث می شود تا مشکل را حل شده بدانیم درحقیقت تلاش ما( حتی اگر به نظر نادیده می شود )وصبرما برای حل آن در طول زمان هست که آن را حل کرد ه واکنون ما می پنداریم که گذر زمان آن را حل کرده است .گذرزمان یک فاکتور هست .ارداتمند