یک چیز روشن است که سینمای تاجیک فاصله زیادی با رشدی که در دیگر سینماها دیده می شود دارد. چرا؟ این سوالی ست که ذهنم را مشغول کرده است.
سینمای تاجیک بی سر و سامان ترین بخش فرهنگ تاجیکی ست که مشکل آن تنها و جدا از دیگر بخش های فرهنگی آن حل و فصل نخواهد شد و اگر هم سینمای تاجیک را در تنهایی و جدا از دیگر بخش های هنری تحلیل کنیم خطا کرده ایم.
سینمای تاجیک هیچ وقت بهبود پیدا نخواهد اگر زبان تاجیک به یک سر و سامانی نرسد. رابطه سینما و زبان را باید به هیچ وجه نادیده نگرفت. ولی این تنها رابطه سینما با زبان نیست. ادبیات تاجیک نیز دست و بال سینمای تاجیک را فلج کرده است. اگر دقت کرده باشید در فیلم هایی که در ده بیست سال گذشته ساخته شد اند یک دیالاگ و یا گفتگو و یا راوی نداریم که با زبان روان و معمول بین مردم سخن گوید.
زبان سینمای تاجیک ساخته و مصنوعی ست و از این جاست که با مردم رابطه خوب برقرار نمی کند. اگر بعد از این همه همزیستی ما از سینمای روس نیاموخته باشیم پس دلیل عمیقتر است.
ادبیات و زبانشناسان تاجیک باید کاری در حق این ملت انجام دهند تا موتور پیشرفت راه بیوفتد.
بدون پیشرفت در زبان و ادبیات سخت است که پیشرفتی در سینمای تاجیک دید.
ولی باید از جایی شروع کرد. از کجا؟ اولین قانون فیلمسازی این است که طبیعی باشد. چه زبان و چه تصویر باید روان و بدون خش و ساختگی باشد. چه گونه می شود یک فیلم به گوش بیننده خوب برسد و به دلش بنشیند وقتی بازیگران با زبان ساخته می گویند و می خندند و می گریند که نه این که قابل باور نیست حتی به جای این که همدردی احساس شود به مسخره کشیده می شود. سینمای تاجیک زمانی بیانگر درد تاجیک می شود که زبان روان و طبیعی داشته باشد آن طور که مردم در کوچه و خیابان حرف می زنند همان طور هم در سینما باید انعکاس یابد. تا زمانی که فیلمساز از زبان محلی تاجیکی و از لهجه تاجیکی شرم می دارد بهتر است که فیلم تاجیکی نسازد. تا زمانی که روسی می اندیشیم نمی توانیم فیلم روسی بسازیم. تا زمانی که روی زبان بازیگران حساس نیستیم فیلمساز موفق نمی توانیم باشیم.
دلم می خواهد گوش هایم را ببندم و فیلم های تاجیکی در سال های آخر ساخته شده را ببینم که اگر فیلم تصویر است تصویر ببینم ولی از گفتگو های ساخته و کودکانه و بسیار هم آزاردهنده بازیگران آدم تعجوب می کند. یعنی وضع این قدر بد است که گاهی فکر می کنم مگر کارگردان این فیلم کر بوده؟
امیدوارم که این بحث یعنی بحث عقب ماندگی سینمای تاجیک در کنار زبان و ادبیات تاجیک در رسانه ها مطرح شود تا هم دست و پا و هم سر و شانه و بال این ملت با هم رشد کند و سر همه آنهایی که تاجیک اند بلند شود. ما نمی توانیم سر بلند بگیریم وقتی سینمای فقیر داریم، زبان آشوفته پریشان و ادبیات بسته و محدود تر و عقبمانده تر از مردم خود داریم. در حالی که هم ادبیات و هم سینما باید از مردم خود جلوتر باشد.
همان گونه که زبان را نمی توانیم جدا از مردم رشد دهیم سینما را هم نمی توانیم دور از زبان پرورش دهیم. از کارگردانان عزیز تاجیک خواهش می کنم که بر روی گفتگو ها و دیالاگ های فیلم های خود کمی حساسیت نشان دهند و سینمای تاجیک را از شرمندگی از این بیشتر نجات دهند.