با پیشنهاد و لطف حسین نوش آذر Hossein Nushazar مجموعه داستان های کوتاه عباس حکیم را که با عنوان «عیسی می آید» جمعاوری شده، امروز صبح به پایان رساندم. کتابی ست که می تواند خلاصه و فشرده یک روزگار باشد که در جامعه که حق و حقوق کودک و انتخاب شخصی هنوز جا خودرا پیدا نکرده و باید هر بار با معصومیت و تلاش های کودکی راه و رویش برای خود پیدا کند. داستان با این که از هم جدا و مستقل اند اما رابطه نازوکی بینشان پیدا ست. رابطته بین گرایش های جنسی فرد و سوالهای بیپایانی در کودکی وارد ذهن انسان می شوند و ممکین است که هیچ پاسوخ روشن و دقیق پیدا نکنند، مگر این که نویسنده ای با جسارت قلم به دست بگیرد و بی طرفانه روایت کند. بدون استفاده از واژه های فخرفروشانه و عاقلنمایی در حالی که حرف حساب برای گفتن نیست.
هم قلم و هم بیان این نویسنده دوست داشتم هرچند این نویسنده شناخته ای به نظر نمی رسد و همانند دیگر نویسندگان خوب فارسی نویس ما که در گمنامی به سر می برند و تنها برای پیدا کردن آرامش درونی خود می نویسند.
چیز زیادی از این نویسنده در اینترنت نمی شود پیدا کرد اما در کتاب «صد سال داستان نویسی ایران» حسن میرعابادینی یک پاراگراف را به این نویسنده اختصاص داده که در یک پاراگراف خوب نمی شود از توانایی ها و ویژگی خاص یک نویسنده نوشت…