On photography- در اکاسی سوزن سانتگ را میخواندم. چی قدر این زن قادر است کسرا به اندیشه های وادار کند که قبلا به آن نیادشیده ید یا به نازوکی های دیگر آن پی نبورده ید.
وقتی از تصویر دست دوم در اکاسی میگوید، بی اختیار به تصویر در شعر می اندیشم. در شعری که دلیل شعر دیگری شوده باشد. از شعری که الهام از اکس، از فلم، از هر کار هنریی دیگری گرفته باشد و همان خوب و روان و دلنشین باشد. یعنی ماهیرانه خواننده را فریب داده باشد.
می خواهم روی این مسئله بیشتر فکر کنم و تحقیق ژرفتری. زیرا ما تاجکان بشتر زیر تاسیر شاه کاری های هنری میمانیم و چون در جامیعهء ما تنوع کم است، تصور مان بیشتر از تصویر دست دوم شکل میگیرد. اما نه همیشه…
شاید از این است که ما تاجکان زود باور و ساده دل هستیم در ذندگی به معنای خوب آن و اما در هنر تصویر به معنای بد آن. دقیقا برعکس ایرانیان. اما ایرانیان پیچیده تر از این حرفهایند.
دیشب از تفاوت ملت روس و ایرانی میگفتم و دوست ایرانیم آنرا جالب و شوقاور دانیست. و خواست بنویسم. *** دوباره به این صفحه آمدم و قادیر را با قادر اصلاح کردم. اگر دوباره خواندم باز خطای بیشتری پیدا میکنم. اما شما خواننده گان این صحفه آدمان بسیار باهوسله ی هستید. *** واژه ی هوسله در لغاتنامه ی کامپوترم نبود، شاید آنرا با این شکل ننویسند…
11 پاسخ
خداوکيلی اين يک بار را مانده بودم که اکاسی يعنی چه! تا اينکه ابتدای جمله را خواندم و از فتوگرافی فهميدم که عکاسی است. من اگر ياد بگيرم که يک نوشته را درست از کلمهی اول شروع به خواندن کنم خيلی خوب میشود.
ببين عزيزم، تو اگر بخواهی راحتتر نوشتن فارسی را بياموزی میتوانی از همان شيوهای که در مدارس ايرانی گاهی به کار برده میشود استفاده کنی: يعنی از همخانوادهها. به جز کلمات فارسی که غير عادی نوشته میشوند مانند خويش (به معنای خود يا قوم) که يک واو اضافه دارد، کلماتی که از عربی به فارسی راه يافتهاند آموزششان زياد سخت نيست. مثل همين واژهی عکاسی وقتی که بدانی همخانوادهی عکس است -و تو در همين متن کلمهی برعکس را درست به کار بردهای- سادهتر میتوان به خاطر سپردش و شايد اصلا نيازی نباشد تعداد زيادی کلمه را حفظ کنی. برايت چند مثال میزنم:
بالغ – مبالغه – بلوغ – تبليغ – مبلغ (از ب ل غ)
اثر – تاثير – موثر – آثار – متاثر (از ا ث ر)
حرم – حرام – تحريم – محرم – احرام – محترم – احترام (از ح ر م)
پ.ن: خيلی داری لوسم میکنی ها!
عزیزم
تشکر از این همه مهربانی، اما نگفتی که هوسله و
تنوع را دروست نویشتم یا نه؟
و از آن که میگوی
لوس کردن نیست، دروغگفتن بلد نیسیمو خلاس
باور نکنی از داریوش پرس
خواستم اشتباه های راه داده امرا برگردم و تصحیح کنم
اما دیدم هم زیادند و هم این مکالمه معنای اصل خودرا از دست خواهند داد
سلامت باشی و صبور
عجب بساطی راه افتاده اینجا!! خیلی نازو بامزست
شهزاده عزیز , دوستی به خوبی ساغر داری , دیگه غصه چیو می خوری؟
راست نمی گه , همونطور که خودت می نویسی درست تره
بنویس بازم .
زنده باشی
حوصله درست است عزيز من نه هوسله! تاثير درست است و نه تاسير. ولی البته دوستان راست می گويند که تو شيرين می نويسی. اين غلط ها هم آنقدرها غلط نيست. ما که همه می فهميم تو چه می گويی!
Doroud bar shomaa,
Az neveshte haa-yetaan khosham miaayad chon az del bar mikhizad laajeram bar del mineshinad…lahjetaan ham baadyad besyaar shirin baashad…midaanid ke yeki az aarezou haa yam raftan be Tagikestaan ast…baa royaa shorou mikonam,baraay-e residan be roya haayam kaar mikonam, besyaar ziyaad va be aan miresam…hamvaare!! baavar konid ke mishavad!!! Baa dousti… Yasseman
سلام خانم
خسته نباشيد
شما كه مي خواهيد نوشته هايتان را به خط فارسي «عربي» بنگاريد دو حالت را مي توان فرض كرد يا مي خواهيد آنچه بر زبانتان جاري مي شود را بنويسيد كه در آن صورت به نظر من قادير درستتر از قادر است چون همان را بر زبان مي آوريد كه در غير اينصورت فلم هم ميشود فيلم-چي قدر ميشود چقدر-نبورده ايد ميشود نبرده ايد و … كه در اينصورت شما لهجه خود را در نوشته تان از دست مي دهيد و اصطلاحا كتابي مي نويسيد مانند همين قضيه براي ايرانيان هم اتفاق مي افتد چون در شهرهاي مختلف ايران و حتي در تهران هم مردم كوچه و بازار با اين لهجه كتابي گفتگو نميكنند و فقط زماني كه مي خواهند يك نوشته كتابي بنويسند از اين روش استفاده مي كنند در غير اينصورت همان چيزي را كه بر زبان مي آورند را مي نويسند.
براي نمونه من اگر بخواهم به لهجه تهراني همين جمله را بازگو كنم ميگويم:«بره نمونه من اگه بخام به لهجه تهروني همين جمله رو بگم ميگم» ميبينيد كه پر از غلط املايي خواهد بود كه در واقع غلط نيست چون مي خواهم با لهجه خودم صحبت كنم.
پس از اين همه روده درازي كه كردم اينگونه نتيجه ميگيرم كه شما همين گونه كه مي نويسيد درست است مگر اينكه بخواهيد كتابي بنويسيد كه در آنصورت لهجه خود را در نوشته تان از دست مي دهيد حالا صلاح كشور خويش خسروان دانند.
خدا نگهدار
1-اکاسی-عكاسي
2-اندیشه های-انديشه اي
3-نبورده ید-نبورده ايد
4-اکس-عكس
5- تاسیر-تاثير
6-ذندگی-زندگي
7-باهوسله ی-حوصله اي
در تاریخ این سایت بار اول بود که دیروز یک صدو یک خواننده در یک روز داشت
معلوم می شود شما ایرانیان واقعا هم از لهجه تاجکی خوشتان می آید
اما من اگر عاشیق لهجه ارانی نمیبودم به این طرفها نمی آمدم.
این اشتیاق مشترک ما را به زودی به هم نزدیک خواهد کرد
و در این میان فارسیی من هم خوب خواهد شود
به قول شما ارانیان
زنده باشید
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
سلام، من هم فکر می کنم مهم نیست که اکاسی با الف است یا ع(علِف) مهم این است که من دارم به حرف های یک پارسی زبان دیار سمرقند گوش می کنم که از دیدگاههای خودش (با انگاره ای از فرهنگ تاجیکی که در آن پرورش یافته است) گوش می کنم. اینکه می خواهی خط فارسی را یاد بگیری بسیار خوب است، فقط امیدوارم در آینده نخواهی به بهانه این گونه فارسی نوشتن ها، از یاد ببری که کسانی مثل من به اینجا می ایند تا تصویر سازی های سمرقندی تو را در اینجا ببینند و الا کسانی که فارسی سره بنویسند بسیارند.
نهایت آنکه:
همدلی از همزبانی خوشتر است.
شاد باش و دیر زی
Durud dustoni giromi,
chun Shahzodai aziz khele jiddi ba omuzish va parvarishi mahorati forsidonivu forsinavisii khud kamari himmat bastaast, dar zimn du nishonii sahifai internetiyero ovardaam ki ham ba mashghuliyathoyash foidanok khohad bud va … ham darkhuri dardi zakhirai lughavii eroniho. Manzuram az in fondi lughavii zaboni hozirai eroniho ast, ki nisf va ba’zan az on ham ziyodashro kamilavi iborahoi arabi tashkil medihand(Baroi misol kofi ast ba barnomahoi sado va simoi IRNA va rasonahoi rasmii khabari digari chopii Eron diqqat dihem). Baroi man shakhsan fahmidani forsii omekhta bo vojahoi ziyodi arabi dushvor nest, chun ki zaboni arabiro dar maktabi makhsus az arabi habashi omukhta budam, ammo agar baroi shumo chi qadare ki lahjai tojiki shirinu guvoro boshad, baroi tojikon az in ham ziyodtar khohad bud ba sharte ki eroniho hangomi sukhanguiyash kalima va iborahoi arabii dushvorfahmro bisyor istifoda nabarand.(Tabiist ki in nuqta ba khudi tojikon ham be parvo nest(ya’ne in ba har yak porsigu chi eroni, chi afghon va … taaluq) dorad) Vagarna Ajamzindakunihoi payghambari zaboni porsii dari-tojiki-Hakim Firdawsi az dasti naberagoni khudash zarar mebinad.
“آیا می دانید که نیمی از واژه هایی که روزانه به کار می بریم، واژه های تازی (عربی) هستند در حالی که واژه های بسیار زیبای پارسی را میتوانیم به جای آنها به کار بندیم؟ بنابراین چنانچه دوستدار به کارگیری واژه های ناب پارسی هستید از همین امروز کوشش نمایید تا بهتر پارسی سخن بگویید و فراموش نکنید که دیگر هم اندیشان خود را نیز آگاه نمایید تا به پاکسازی زبان زیبایمان که همانا فردوسی بزرگ آن را برایمان به یادگار نهاده است بپردازیم.
برای این کار، بهتر آن است که روزانه و واژه به واژه کوشش نماییم.”
پارسی سخن بگوییم:
http://www.geocities.com/parsibegoo/
http://www.geocities.com/parsibegoo/
پالایش زبان پارسی
http://parsi-l.persianblog.com/
http://parsi-l.persianblog.com/
Shumo ba in chi meguyed? Nazaraton?
Vale hamvora ba omuzish va parvarishoi Shahzodai aziz baror va peshrafti nodirro khohonam. Shodu piruz boshed va dar panohi rosti!
Bedrud!
دلشاد عزیز
ما- چی ارانییان چی تاجکان و چی افغان اول زبان پارسیرا باید آن چنان که بوده و هست از بر سازیم
و بعد از آن دستکاری یا تغیرات که میخواهیم به آن وارید کنیم ارزیش خواهد داشت
وگرنه خرابکاریی ست.
من نزد استاد اکدمیک غفاروف داکتورای خودرا از زبانشناسی گریفته ام و از این جاست که میدانم زبان مثل آب است مثل زمین مثل باغ.
هر دیگرگونی و دستکاریی بیرونی سبب خراب گردیدن آن میشود.
مثل دریای ارل، مثل رود زرفشان و از همه دردناکتر از این همه مثل جوی مولیان!!!
با سپاس
شهزاده