Search
Close this search box.

ریگستان

نوشته‌های شهزاده سمرقندی

Яррахом ба наррам, нагз шавам бо мерам!

یره هام به نره ام نغز شوم با می رم!

برای درک این جمله کس باید در کوهستان سمرقند به دنیا آمده باشد. حالا چون این جا آورده ام، باید توضیح  دهم: یره، با تشدید یعنی، زخم، یعنی زخم هایم، به نره ام، یعنی تا به گردنم، یعنی بسیار،  نغز شوم، یعنی که شفا یابم و با می رم، یعنی باز خواهم رفت:زخم هام تا گردن ام هم مرا بگیرد خوب که شدم باز می روم. به اصطلاح دیگر، توبه ای من ارزشی ندارد.

این مثل به دنبال یک قصه مردی آمده است که همیشه از چشم بد به زنان مردم داشته است و همیشه از دیوار های زنان خوشگل بالا می رفته است و همیشه نیز دستگیر می شوده و تا تمام بدنش از زخم پوشیده نشود رها نمی شوده. اما هر دفعه توبه می کرده که دیگر از این کار نمی کند. ولی زیر لب این مثل را تکرار می کرده است: یره هام به نرم نغز شوم با میرم.

این مثل را از مادربزرگم شنیده ام و هیچ وقت یادم نرفته است و تنها منم که همیشه این را به زبان آورده ام، دیگران حتا زمان زندگانیی مادربزرگ نیز از این روایت و مثل یادشان رفته بود. حالا که بیست سال گذشته است و من هزاران کلومتر دور از گوهستان سمرقندم این مثل را ماهی یک بار به زبان نیارم، گویا چیزی را گوم کرده ام.

همیشه هم آنرا در مورد سگار کشیی خویش و ترک سگار و قول های کوچکی که به خود می دهم به کار می برم. اما این دفعه آن را در مورد پارانویه به کار می برم. پارانویه خودم از باد و سرماخورده گی.

امروز آفتاب تابانی بود که مرا از خانه بیرون کشید. با دو سی سرفه و عطسه با ترس رفتم  بیرون و چند دقیقه پس خودرا بیدون شالگردن دیدم و حتا سیگاری در دست دیدم. منی که دو هفته نه شالگردنمرا از گردن رها کرده بودم و نه سیگاری به لب برده بودم.

برای همین می گویم که یره هام به نره ام نغز شوم با میرم! تو چی صابیر جان*؟!

*   صابیر یعقوبوف، خبرنگار اوزبک را می گویم، که تازه  از زندان یکساله رها شد، که با جرم پشت بانی از  حقوق مسلمانان آزادفکر اوزبک دستگیر شده بود. 
 

3 پاسخ

  1. ازدحام عربده
    مداحان فربه
    مغنيان بي‌عار
    سياستمداران مست مدعي!
    كبوتران اما
    مهجوران تاريخند
    كه جغدان، مناديان مخروبه‌اند؛
    وقتي آدم
    غايب‌ترين است
    در اين ازدحام عربده!

    كوي به كوي
    شهر به شهر
    هامون به هامون
    مي‌گردم و نمي‌يابمت.

    در ورطة تشنگي‌ام
    در هرم سوزان قحط عاطفه
    سراب دشنام نا‌بخشودني تقدير است.
    تشنه‌تر مي‌گردم و نمي‌يابمت،
    و اندك‌ اندك فنا مي‌شوم!

  2. Vahide aziz,
    az sayte zibayi shuma didor kardam va bisyar lazzat burdam.
    Az hama beshtar az in sitara khusham omad ki ba khud avardamashon ba Registani Samarqand.
    Amma az soale shuma, manzuraton, agar hala kuja hastam boshad, dar Landanam, chahar sal shud. Mutaasifane hanuz in jayam na yagon jayi aftabi.
    email zanid bihtar ast, ta bishtar ashna shavim, va bitavanim telefani ham suhbat kunem.
    shakhzodan@yahoo.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *