بلبل گفت: خس و خاشاک وطن از تخت سلیمان بهتر است. سلیمان آزادش کرد و دنبالش رفت تا ببیند که چی جایست بهتر از تخت او. بلبل کنار جویبار روی شاخه سبزی نشست و شروع کرد به آواز خواندن.
در کنار پنجره نشسته ام و به باران هلند با لذت ده برابر نگاه می کنم. من یک پرنده آزادم کنار پنجره باز، ای سلیمان!
اعتصاب سخن دیگر معنی ندارد. با یک پیاله شراب روزه خودرا شکسته ام.
3 پاسخ
خوشا به حالت 🙂
دلت شاد و لبت پيوسته خندان باد
سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی دارین … خوشحال میشیم به ما هم سری بزنید.
“در صورت تمایل شما هم می توانید آگهی ها و زمینه کاری وب سایت خود را به صورت رایگان در http://www.etayroo.com ثبت نمایید.”
شما هم، هم اکنون به ما بپیوندید …
با لینک به ما، از ما حمایت کنید:
با تشکر.