این روزها بسیار تلاش می کنم بنویسم. من وبلاگنویسی را نوشتن نمی دانم. نمی دانم چرا با این وبلاگ رابطه خوبی پیدا نکردم. باید یک روز جارو بزنم و گردگیری کنم. آن وقت شاید بتوانم نفس تازه ای در این جا بکشم و وقتی نوشتن نفسم بند نیاید و همه نوشته ام را پاک نکنم.
این حس را با اتاق ام داشتم تا پرده ای نو برایش خریدم و کتاب هایم را جا به جا کردم و الا راحت شدم و می توانم در آن ساعت ها بشینم. ولی کاش وقتی بیشتر می داشتم و می توانستم برای خود بنویسم. وقتی می نویسم حالم خوب می شود حتا اگر چیزی خوبی نباشد و باز دوباره و سه باره حذف اش کرده باشم. انگار نوشتن ورزشی است. ورزش روه فلج که می خواهی به حرکت دراوریش. گاهی جواب می دهد و گاهی نه..
4 پاسخ
شهزاده جان،
از من کار زیادی بر نمیآيد ولی از من میشنوی به این حميدرضا نصيری وبلاگپرداز و طراح بسپار صفحهی وبلاگات را طرحی نو بزند. حتماً حال و هوایات را عوض میکنم و شوق نوشتنات را تازه.
kheyli mamnoon ke javaab daadi
30u
درود
شما تو رادیو زمانه این روزها خیلی پرکارید .و البته تابلو هست که میانه ی خوبی با این وبلاگ ندارید چون با اینکه این وبلاگ خیلی نیرومنده ولی شما زیاد بهش توجه نمی کنین.
البته در سالهای نخستین ، پرکاتر بودید .
با ارج .
مهم اینه که راحت باشید. اما فکر می کنم به پیشنهاد داریوش حتما عمل کنید. دست کم یه چیزی هم دست ما رو می گیره.
از ما گفتن بود.
همین.