Search
Close this search box.

ریگستان

نوشته‌های شهزاده سمرقندی

“Фаъолияти занони форсизабон чихатдор нест”

Ба муносибати рузи байналмиллали занон (ки мутаасифона дар Точикистон Имомали Рахмон онро рузи милли модарон эълом кард ва ман шадидан бо он мухолифам) бо Гису Чахонгири фаъоли хукуки башар ва мудири созмони "Ормоншахр" дар Фаронса гуфтугуе доштам.

Харфхои ин хонуми чахондида ва ба хусус чангдида чолиб ва шунидани аст ва агар дуст доштед, ба рохати метавонед ба файли савтии он гуш дихед дар сойти родио Замона, сафхаи шахсии банда.

9 پاسخ

  1. سلام. چقدر خوبه و چقدر عجیب که من یک دوست سمرقندی داشته باشم
    چقدر شاد شدم در لحظه ای همه چیز هجوم غصه بود

  2. بازم سلام. همه نوشته های روی صفحه اول وبلاگت رو خوندم. فقط می تونم بگم حیف که تا به امروز وبلاگت رو نخونده بودم. عالی می نویسی و چقدر روان روایت می کنی.

  3. سلام خسته نباشی. برای یادگیری الفبایی که تاجیکان باآن می نویسند بایدچه کنم؟
    البته اینکار رابرای ارتباط ودوستی بیشتر با برادران وخواهران تاجیک میخواهم.بریده باد دستانی که بین اعضای پیکرایران بزرگ فاصله انداخت ودوری وغربت وعقب ماندگی وتفرقه رابرایمان حاصل کرد.بریده باد دستانی که سمرقند وبخارا رااز تاجیکستان جدا کرد به امید روزی که دوباره هموطن شویم
    وبه امیددیدار تاجیکستان وشما
    باتبریک نوروز یک دوستدار تاجیکستان

  4. سلام
    من از شهر کاشان در مرکز ایران هستم
    شهرزاده قسم به زیبا رویان پارسی
    یک روز با هم خواهیم بود
    واز دست حاکمان زورگوی رها خواهیم شد
    وهرآنچه دل تنگمان بخواهد خواهیم گفت

  5. سلام شهرزاده
    به امید یک جشن بزرگ بزرگ برای همه ایرانیان وفارسی زبانان
    وکلا سرزمین آریانا

  6. بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
    شاخه های شسته، باران خورده، پاک
    آسمان آبی و ابر سپيد
    برگهای سبز بيد
    عطر نرگس، رقص باد
    نغمه و بانگ پرستوهای شاد
    خلوت گرم کبوترهای مست
    نرم نرمک ميرسد اينک بهار
    خوش بحال روزگار …
    خوش بحال چشمه ها و دشتها
    خوش بحال دانه ها و سبزه ها
    خوش بحال غنچه های نيمه باز
    خوش بحال دختر ميخک که ميخندد به ناز
    خوش بحال جان لبريز از شراب
    خوش بحال آفتاب …
    ای دل من، گرچه در اين روزگار
    جامهء رنگين نمی‌پوشی به كام
    بادهء رنگين نمی‌نوشی ز جام
    نقل و سبزه در ميان سفره نيست
    جامت از آن می كه می‌بايد تهی است
    ای دريغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسيم
    ای دريغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
    ای دريغ از «ما» اگر کامی نگيريم از بهار …
    گر نکوبی شيشهء غم را به سنگ
    هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ …
    مشیری

  7. سلام
    خیلی سرچ کردم تا توانستم وبلاگ نویسی از تاجیکستان پیدا کنم .
    من به مردم تاجیک احترام زیادی قائل هستم .مایل هستم در اینده نزدیک از تاجیکستان بازدید کنم و شاید چه دیدی .اگر دوستس کمکم کند مایل هستم همسر تاجیکی اختیار کنم .
    در صورتی که امکان پذیر است با من تماس بگیرید .نوروزتان پیروز

  8. سلام .امیدوارم که سال جدید سالی نیکو برای همه فارسی زبانان باشد .من بازهم از شما درخواست میکنم که در صورت امکان برای بیشتر آشنا شدنم با مردم کشور تاجیکستان وبلاگها و سایتهای دیگری را مشاهده کنم ولی با سرچ در گوگل صفحات مناسبی پیدا نکردم .لطفا در صورت امکان مرا همراهی کنید .قبلا از زحمتی که به شما میدهم پوزش میطلبم .
    شاد باشین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *