دوست دارم که بیمار من نیستی
دوست دارم که بیمار تو نیستم
و کره سنگین زمین هیچ وقت زیر پای ما شنا نخواهد کرد
دوست دارم که می شود مضحک بود و بی بند و بار
دوست دارم که می شود دور از بازی واژه ها بود
و پنهان در موج آستین سرخ نشد
ممنونم از دل، از جان که نشناخته دوستم داری
ممنونم از آرامش شبانه من و از دیدار گاه گدار هنگام غروب
ممنونم از راه نرفتن های ما زیر نور مهتاب، یا در پرتو آفتاب
ممنونم که دریغ، بیمار من نیستی
ممنونم که دریغ، بیمار تو نیستم
ترجمه شعر مرینا تسیتایوا، شاعر روس
یک پاسخ
خانم شهزاده! سلام پر از گرمی و احساس تاجیکانه از تاجیکستان، از نام یک نفر شاعر از کوهستان مستجاه. رابته ُ ما به فائده ی فردا خواهد بود! نشان ما؛ http://www.maliknemat.blogfa.com/ http://www.ozarnush.wordpress.com/