سفر نوشته ها ۱

آفتاب دوشنبه
 روی کف دستان سرخ شد

ماه خاروغ بر شانه هایم
نشست

و خاراسنگ های پامیر
بوی سمرقند می داد

در تابستان بدخشان
تنها رود پنج
درخشان بود

من نه مهمان بودم
نه مسافر

ژولای سال۲۰۱۲

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *