سمرقندیه ۱۸

آن سوی خط تلفون،
سمرقند آه می کشد
آن سوی مرزهای بلند،
سمرقند راه می رود
نسیم نفسش تنها
بر گردن سیمخار هاست
وطنم مثل چناری کوهن است
تاب هیچ واژه ندارد
تاب هیچ ناله ندارد
زیر پا می شکند آسان

نه می رود بالا

نه می برد بالا

وطنم پیر شده است

منتظر باران

منتظر آتش

وطنم…


وطنم همه مارا…

بخشیده است


آن سوی مرزهای بلند
سمرقند
چشم به راه کشیده است
وطنم…
 پیر خردمند است
غیبت و سستی مارا

بخشیده است


(از مجموعه سمرقندیه، ۱۸)


۱۱ نوامبر ۲۰۱۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *