Search
Close this search box.

ریگستان

نوشته‌های شهزاده سمرقندی

دو سه روز در نمایش گاه کتاب فرانکفورت

نمایشگاه کتاب  فرانکفورت از 10 تا 14 آکتابر ادامه داشت. از روز دوم توانستم در آن شرکت کنم. بسیار دیدنی و جالیب بود. چونان جالیب و دیدنی بود که حتا از در خانه جای کزاشتن کیف آرایشم هیچ  نگرانی نداشتم. درواقع برایم مهم نبود که با چه صورتی در جمع حاضر می شوم چون دلم شاد بود و دیدنی چونان زیاد بود که زمانی به این چیزهای کمارزش وقت نداشتم. هرچند در یک روز معمولی امکان ندارد که بدون آرایش به کوچه بروم.
نگاهم از کتاب به کتاب می رفت و از غرفه به غرفه دیگر قدم می زدم. و اگر دوربین فیلم برداری دستم نمیبود ترجه می دادم گوشه بشینم و کتاب بخوانم.

به زودی در سایت رادیو زمانه از این تصویر ها خواهید دید. اما غرفه ازبکستان برایم شرم آور بود. هیچ کتابی نداشت که بتوانم بخرم. هیچ کتابی به جز کتاب های بدسیفت درسی برای کودکان مدرسه. ولی نقشه ازبکستان را خریدم تا به دیوار خانه آویزان کنم و به خط های آن خیره شوم. خط های که مرز شهرهای عزیز وطن را پیش نظرم می آورد.

با دوستان کهن و جدید ایرانیی خود دیدار کردم و چند دوست دیگری هم از بخش ارمنستان و گرجستان پیدا کردم. بسیار گشتم تا مطمین شوم که هیچ نماینده ای از افغانستان و تاجیکستان در این نمایشگاه حضور نداشت. و راست می گفت مهماندار. هیچ نماینده ای از این دو کشور عزیز حضور نداشت. لابود برایشان گران است خرج راه و یا شاید کتابی برای ارزه بینلمللی نداشتند. 

  بخش ایرانی ها فعال به نظر می رسید اگر آنرا  با کشورهای گرجستان و یا ارمنستان مقایسه کنم. اما اگر آنرا با کشور ترکیه و یا چین مقایسه کنم هنوز راه درازی دارند تا به این کشورها برسند. از خانوم لاهیجی که تازه با این کس در آن این نمایشگاه آشنا شدم، بسیار خوشم آمد. زنی روشن فکر و روشن بیان است. کمتر کسی را دیدم هم روشن فکر باشد و هم روشن بیان. به نماندگی از ناشیران و زنان فعال ایران خانوم لاهیجی بسیار نظررس بود و وزیر خاریجه آلمان که از غرفه های کش.ر ها دیدار می کرد در غرفه خانوم لاهیجی بیشتر ماند تا با او حرف بزند. چون از گفتار خانوم لاهیجی در روز افتتاهیه نمایشگاه تحت تاثیر قرار گرفته بود.

خوب، تا سال آینده منتظیر می مانم تا ببینم که چه تغیراتی در این غرفه ها و یا نوع ارزه کتاب های این کشورها و کشورهای غایب و جدید روخ خواهد داد.

6 پاسخ

  1. امروز تلويزيون ايران برنامه اي با عنوان شعر و شاعري در تاجيكستان داشت. و معرفي شاعران تاجيك و موسيقي دولتمند

  2. شهزاده عزیزم
    می خواستم چند عکس از نمایشگاه و خودت برات بفرستم، اما به کدام آدرس؟
    من که ایمیلی از تو ندارم!
    شاد زی
    پونه

  3. خدا رو شکر که بالاخره یه فرجی حاصل شد و بعدِ چند روز خانوم سمرقندی یه نیم نگاهی به « سمرقند . ملکوت » و ما منتظرای همیشگی انداختن و یه جستار( مطلب ) تازه …
    خانوم سمرقندی فرمودید که نقشه ی ازبکستانو خریدین و به مرزها نگاه کردین و خلاصه دلگیر شدین از این مرز بندی ها . خداگواهه واسه منم پیش اومده که بشینم پشت نقشه و نگاه کنم به مرزبندی ها و اونوقت تاسف بخورم برای ایران دلبندم که چه طور فرزنداشو ازش گرفتن ، تاسف بخورم برای سرزمین های عزیز پارسی زبان که چه طور از آغوش مادر جدا شدن ، و تاسف بخورم برای استعمار نفرین شده که چه طور مردم هم میهنی که از خواهر و برادر به هم نزدیکترنو از هم جدا کردن . ننگشان باد . تازگی ها آمریکا با استعمار مدرنی که داره به فکر بخش بندی عراق افتاده و شاید کردستان هدف بعدی استعمار برای جدایی از ایران باشه . که مسلما این بار همون شیر مردمان کردستان همچین اجازه ای رو به استعمار نمی دن . بحث داره سیاسی میشه و منم به شدت بیزارم از بحث سیاسی . به امید یکپارچگی و همبستگی ایران ба нмиди хамбастеги ва иекпарчегии ирон

  4. Mohammad hosein nezhad aria/мухаммад хусеин нежод орио/محمد حسین نژ گفت:

    روز سه شنبه 24 مهرماه یا 16 اکتبر (که زادروزم هم بود ) پیرامون ساعت 16 کانال دو سیمای ایران یه برنامه ی پربار پخش کرد از سراینده های تاجیکی . از میون سراینده های گوناگونی که معرفی شدن فقط نام خانوم فرزانه خجندی رو شنیده بودم . برنامه ی دلنشینی بود . میون برنامه یه تیکه ی مَشتی از یه جشن اروسی (ما پارسی زبونها باید بنویسیم اروسی چون این یه واژه ی پارسیه و تازی ها این واژه رو از ما گرفتن نه ما از اونا و هیچیک از واژه های پارسی « ع » ندارن) پخش شد که بد جور باهاش حال کردم . معمولا روز جشن، اروس و دوماد به همراه بستگان می رن یه گشتی تو شهر یا یکی از جاهای دیدنی شهر می زنن که گویا این رسم تو تاجیکستان هم رواج داره . جالب اینجاست اون اروس و دوماد رفتن یه جایی که تندیس شاه توس فردوسی بزرگ اونجا بود . اونوقت هر کدوم یه دسته ی گل به این تندیس پیشکش کردن . بستگانشون هم در کنارشون ایستاده بودن . می خوام بگم با اینکه آرامگاه فردوسی بزرگ فرسنگ ها دور تر از تاجیکستانه ولی مردم با فرهنگ تاجیکستان اومدن یه تندیس از این بزرگ مرد جاوید نام ساختن و بهترین روز زندگی شون به همراه دلبند ترین کس شون می رن و از یکی از بزرگ ترین های تاریخشون سپاسگزاری می کنن . خداییش اون لحظه که این کار زیبا رو از تلوزیون می دیدم تو پوست خودم نمی گنجیدم . مست و ملنگ شده بودم از اینکه همچین هم میهنای قدر شناسی دارم . کاش که اروس و دوماد های مشهدی که دو قدمی توس زندگی می کنن هم این کارو انجام بدن و بعد عرض ارادت به پادشاه خراسان ( امام رضا علیه السلام ) یه سری هم به آرامگاه پادشاه بی چون و چرای سرزمین سرایندگی فردوسی بزرگ بزنن . از« حسین هیکل » که از پر آوازگان مصری هست پرسیده شد چرا مصر با وجود فرهنگ دیرینه اش پس از یورش تازیان زبان خود را از دست داد و پذیرای زبان تازیان شد ؟ او نیز زیبا و کوتاه پاسخ داد « مصر فردوسی نداشت » . از اینکه سرتونو درد اوردم پوزش . پیروز باشید و کامیاب در پناه خدا .
    جاوید باد ایران ما чавид бод ирони мо

  5. Mohammad hosein nezhad aria/мухаммад хусеин нежод орио/محمد حسین نژ گفت:

    راستی یادم رفت اینو بگم که چند شب پیش ، اون خانومی که اخبار 20:30 کانال دو رو می خونه ( خانم پارسی پور ) ، حرفاشو با یه بیت زیبا آغاز کرد که گمونم از فردوسی بزرگ بود . این بیت دیوونم کرد و موهام به تنم سیخ شد . چون تیریپ میهن پرستانه داشت . پخش شدن همچین بیت هایی اونم از تلوزیون جمهوری اسلامی اونم از زبون یه اخبارگو بعید به نظر می رسید ولی به هر حال پخش شد . اون بیت اینه : « به نام خداوند کیهان و نور/// که چشم بد از خاک ایران به دور » .
    Ба номи худаванди кеихону нур ……….. ки чашми вад аһ хоки ирон ба дур

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *