Search
Close this search box.

ریگستان

نوشته‌های شهزاده سمرقندی

دیدار با پریسا، بانوی آواز ایران

در جشن زادروز مولانا در قونیه بودم. شهری که آرامگاه همیشگی مولانا بوده چه در دوران زندگی و چه بعد از مرگ. قونیه یک حس آرامبخشی در خود داشت. حتا در نگاه مردمش می شد این آرامش را دید.

روز اول با دولتمند و گروه خانوادگی اش بودم و گروه آمریکایی که سرود مذهبی می خواندند. گردانندگان این جشنواره تلاش کرده بودند از سیاست مولانا استفاده بکنند و همه ملت ها و مذهب هارا کنار هم جمع بیارند و از مناجات آنها با رسم و شیوه خود به نمایش بگزارند.
 
روز سوم اما نوبت ایران بود و خانم پریسا قرار بود با چند نوازنده حاضر شوند.
 
یک ساعتی که با هم گذراندیم مثل ثانیه ها گذشت.
 
همه گفتگورا نمی توانم پیشگش شما بکنم. اما آن چه را که می شود در این ویدیو می توانید ببینید و از زبان زنی بشنوید که هنرش در گلویش بند است اما ترک وطن نکرده. ترک نکرده اما می ترسم که دل اش از دست وطن به ترکش آید. از دست وطنی که از صدای خدایانه زن می ترسد:

چیزی در نگاه خانم پریسا بود که در نگاه ابراهم گلستان بود وقتی اورا ده سال پیش در لندن دیده بودم. نگاهی عمیق و مهربان. مهری که در نگاه این دو می دیدم شکافنده و عمیق بود. مهری که نیاز به شکستن و روی کف گذاشتن نداشت.
 
بعضی افراد را باید از نزدیک ببینی و در چشمانشان آن نور متفاوت را کشف بکنی. ورنه فکر می کنی با فردی معمولی رو به رو شده ای و یا اصلا شانس دیدار را نداشتی خوب که چه.

اما وقتی حتا فرد ناشناس و معمولی ای را که می بینی می فهمی که چیزی در اوست.

چه برسد که دیدار با استاد آوازی داشته باشی که کمتر از گوشه انزوای خود بیرون می آید و کم تر از خود و نگرانی های خود می گوید. بی شک این نوع افراد روی کسان تاثیرگذارند.

برای دریافت متن این گفتگو و گزارش از تجلیل زادروز مولانا بلخی لطفا به رادیو زمانه مراجعه بکنید

گزارش اختصاصی «زمانه» از بزرگداشت مولانا در قونیه همراه با گفت و گو با پریسا، خواننده ایرانی
شهزاده سمرقندی

شهزاده سمرقندی – هشت سال است که جشنواره موسیقی تصوف در شهر قونیه برگزار می‌شود.

این اولین بار بود که فرصتی پیش آمد در آن حضور داشته باشم. این بار این جشنواره در ماه سبتامبر و به عنوان بزرگداشت زادروز مولانا برپا شده بود.

دست‌اندرکاران این جشنواره سال‌ها قبل این جشنواره را در ماه دسامبر به عنوان یکی از برنامه‌های یادبود مرگ مولانا برگزار می‌کردند. با اینکه در این جشنواره استادان موسیقی معنوی از سراسر جهان دعوت شده بودند، اما حضور خانم پریسا و دولتمند دو مولوی‌خوان فارسی‌زبان بسیار خجسته بود. جشنواره‌ای که از ۲۲ تا ۳۰ سبتابر ادامه دارد؛ و این روز‌ها شهر معمولاً آرام قونیه پررفت و آمد است. استادان موسیقی با گروه نوازندگان و شاگردان خود به نوبت پشت سر هم وارد این شهر می‌شوند و قبل از اجرای خود به زیارت مولانای روم می‌روند.
 

امسال در این جشنواره استادان موسیقی از آفریقای شمالی، ماراکا، هند، گروه موسیقی کلیسایی "فر فیلدفار" که برنده دو جایزه گرامی هستند، دولتمند خال از تاجیکستان، خانم پریسا از ایران باهمراهی مجید خلج (طبل‌نواز و ایاد وزیری، نوازنده تار، "تنگیر تو"، گروه موسیقی سنتی قرقیزستان، گروهی از راهبان تبت ترانه وآهنگ‌های معنوی با رسم خاص خود اجرا کردند.

 

همین‌طور فردا در آخرین روز جشنواره استادان رقص سما در ترکیه مراسم خاص این رقص را روی صحنه خواهند آورد.

در روز دوشنبه، ۲۶ سبتامبر استاد موسیقی مردمی فلک و همین‌طور مولانا خوان تاجیک با گروه خانوادگی خودبرنامه اجرا کرد: اجرای دولتمند با استقبال خوبی روبرو شد و دولتمند سه ترانه خارج از برنامه اجرا کرد. بعد از برنامه سر میز شام از او پرسیدم اجرای سه ترانه بدون برنامه‌ریزی قبلی با گروه سخت نبود؟ وی گفت، سخت نبود، استقبال مردم خستگی او را برده و همچنین جای خالی همزبانان افغان خود را پر کرده است.
 

بین برنامه‌ها فرصتی فراهم شد تا با خانم پریسا، استاد آواز سنتی ایران به گفت‌وگو بنشینم. از خانم پریسا پرسیدم که آیا این دفعه اول است که در این جشنواره حضور دارند؟
 

ویدئوی مصاحبه

 

پریسا – بله، این اولین بار است که از ما دعوت شده و من خیلی خوشحالم، به دلیل اینکه همیشه به مولانا و اشعارش علاقه داشتم. از سی سال پیش، از جوانی برای آوازهایم از شعر مولوی استفاده می‌کردم. به هر حال سال‌هاست که سنگ مولانا را به سینه می‌زنیم و اولین بار است که طلبیده شدیم برای این جشنواره.
 

صحبت‌های کامل خانم پریسا را در روزهای آینده از رادیو زمانه خواهید شنید.
 

همین‌طور خانم اسین چلبی، نواده بیست و دومین نسل مولانا در گفت‌وگوی اختصاصی با رادیو زمانه گفت: "طبیعی‌ست که عضو خاندان مولانا بودن وظیفه سنگینی بر دوش من گذاشته است و نمی‌توانم تصور کنم که از این مسئولیت شانه خالی کنم."
 

بانو اوسلو، مجری برنامه نیز به رادیو زمانه گفت: "هشت سال است که اجرای برنامه‌های بزرگداشت مولانارا بر عهده دارم و هر سال هیجان‌زده هستم از دیدار با استادان موسیقی جهان و از هم‌صحبت شدن با آن‌ها."

 

اما فریدون نادره، مدیر هنری این جشنواره گفت: "منش مولانا به روی آدم‌ها باز بودن فارغ از ‌نژاد، جنسیت، مذهب و ملیت است. و این جشنواره هنرمندانی را دعوت می‌کند که هنرشان موسیقی‌ست و به فرهنگ عشق می‌ورزند و از گوشه و کنار جهان اینجا جمع می‌شوند"
 

اجرای "فرفیلدفار" گروه موسیقی کلیسایی سیاهپوستی در شب ۲۵ سپتامبر با‌ تشویق شدید تماشاگران همراه بود و حاضران که از همه ملت و مذهب بودند از جای برخاسته بودند و ترانه‌هایی در ستایش عیسی مسیح را هم‌خوانی می‌کردند.
 

جان آورهرت، مدیر سفرهای این گروه می‌گوید که هر جای که برنامه داشته باشند مردم از این گروه استقبال می‌کنند. همین‌طور اینجا در قونیه نیز.
 

مصطفی چیپن، مدیر بخش فرهنگ و توریسم شهر قونیه به رادیو زمانه گفت: "از زمان مولانا تا امروز زندگی خیلی فرق کرده است، اما نیاز به عقاید و تعلیمات معنوی مولانا همچنان باقی‌ست. وی تلاش می‌کرد همه انسان‌ها را به هم نزدیک کند و این هدف اصلی این جشنواره است."
 

گروهی از مقامات محلی در تمام برنامه‌های این جشنواره حضور داشتند و به هنرمندان مجسمه جشنواره "درویش در حال عبادت است" را اهداء می‌کردند.

 

در بزرگداشت مولانا که از تاریخ ۲۲ تا ۳۰ سپتامبر در شهر قونیه برگزار شد فرصتی فراهم شد که برای اولین بار پای صحبت‌های پریسا، بانوی آواز سنتی ایران بنشینیم. (گفت‌و گو شهزاده سمرقندی با پریسا، از طریق فایل صوتی)

 

 

خانم پریسا با همراهی عماد ویزیری، تارنواز ایرانی از تهران وارد قونیه شده بودند و مجید خلج، طبل‌نواز ایرانی مقیم فرانسه به جمع آن‌ها پیوسته بود. این اولین سفر خانم پریسا به شهر قونیه، آرامگاه مولانا بود. از ایشان درباره حس و حالشان پرسان می‌شوم.

 

پریسا: این اولین بار است که دعوت شده از ما. من خیلی خوشحالم به دلیل اینکه همیشه به مولانا و اشعارش علاقه داشتم از ۳۰ سال پیش، از جوانی. برای آواز‌هایم از اشعار مولانا استفاده می‌کردم. به هر حال سال‌هاست که سنگ مولانا را بر سینه می‌زنیم و اولین بار است که طلبیده شدیم برای این جشنواره و خوشحالم از این بابت. 

 

از کم‌پیدا بودن در عرصه موسیقی می‌پرسم و از اینکه آیا دلیل خاصی داشته؟

 

پریسا: دلیل زیادی دارد. ولی کلاً این موسیقی‌ای نیست که زیاد بشود به نمایش گذاشت. این موسیقی بازار نیست. موسیقی‌یی نیست که عموم مردم هضم کنند، درک کنند. در واقع طالب خیلی ندارد که طبیعی‌ است مثل همه کالاهای باارزش خریدار کمتری دارد چون این نوع موسیقی را باید خوب بشناسی، درک بکنی. مخصوصاً با اشعار عمیق معنوی، فلسفی و عرفانی که ما استفاده می‌کنیم، هضم و درکش برای عموم سخت است. حتماً باید شنونده بشناسد این نوع موسیقی را، به آن نزدیک باشد تا به آن انس بگیرد. فعلاً هم بازار هنری دنیا در سطحی‌ست که موسیقی‌های سبک دوست دارند، موسیقی‌یی که زود فهمیده شود، زود اثر آنی داشته باشد. و طبیعی‌ست که این نوع موسیقی دایم در بازار مطرح باشد. فعلاً همین جشنواره‌ها از ما دعوت می‌کنند که همین طوری که هست به آن صورتی اصیل و ریشه‌دار هست اجرا کنیم و طبعیی‌ست که این نوع طالب‌ها هم کم هستند.
 

پس وقت خالی فراوانی باید داشته باشید. از مشغله‌های خود بگویید که در ایران سرگرم چه کارهای هستید؟
 

پریسا: در حال حاضر نیمی از وقتم در حال تدریس موسیقی می‌گذرد. آن هم در منزل، به صورت خصوصی، به خانم‌هایی که علاقمند هستند به موسیقی ایرانی و می‌خواهند ردیف و دستگاه‌های ایرانی را یاد بگیرند که تعدادشان هم کم نیست، موسیقی درس می‌دهم. نیمی از هفته را به این کار مشغول هستم. اواخر هفته هم که فرصتی دارم بیشترش را به مطالعه می‌گذرانم. همین‌طور ورزش و سکوت آرامش و انزوا. دوران را این‌طوری می‌گذرانم.

 

خانم پریسا شما از معدود هنرمندانی هستید که بعد انقلاب در ایران ماندید حالا بعد از ۳۰ سال انتخاب خود را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

پریسا: به هر حال این نوع موسیقی ریشه در این آب و خاک دارد و در این سرزمین شکل گرفته است. با فلسفه معنوی این مملکت آمیزش پیدا کرده است. من تشخیص دادم که نمی‌شود در جایی دیگری به این موسیقی در جایی به آن ترتیبی پرداخت، اگرچه دیگر در ایران هم نمی‌شد به آن بپردازی. ولی لااقل می‌توانستم در این فضا بیشتر مطالعه بکنم، بیشتر تحقیق و خیلی به صورت درونی کار کنم. فضایی نبود که بتوانم آن را در جای دیگر بدست آورم. در نتیجه قبول کردم که با آن همه محرومیت‌ها در ایران بمانم و زندگی خانوادگی تشکیل دادم. خانواده داشتم، ولی بچه‌دار شدم مجدداً. سه تا بچه و دو تا نوه دارم؛ و سال‌ها این طوری گذشته تا حدود پانزده – شانزده سال گذشته که مجدداً کار موسیقی را شروع کردم. تدریس را دوباره شروع کردم. گاهی هم کنسرت‌های خارج از کشور. فعالیت من در همین حد است و بیشتر از این فعالیت دیگری نمی‌شود که داشت.

 

از کم‌طرفدار بودن این نوع موسیقی صحبت کردید، آینده آن را چگونه می‌بینید؟
 

این نوع موسیقی به دلیل عمیق بودنش باید به مردم شناسانده شود. مخصوصاً به نسل جوان. باید از‌‌ همان دوره ابتدایی، دوره آموزش پرورش باید آموزانده شود. از بچگی. هر بچه‌ای باید بداند که موسیقی مملکتش چه خصوصیاتی دارد. اسم سازهایش چه هست، ساز‌ها هر کدام چه ویژگی دارند. اول بشناسد و به تدریج انس بگیرد. تا انسان چیزی را نشناسد نمی‌تواند به آن علاقمند باشد. وقتی هیچ برنامه‌ریزی نمی‌شود مردم با موسیقی مملکتشان آشنایی پیدا کنند، باعث می‌شود که ریز-ریز دور می‌شوند از فرهنگشان، از شعرشان، از اصالت‌هایشان، از عرفانشان که این‌ها همه با هم ارتباط دارد؛ و متأسفانه می‌رسیم به یک نقطه‌ای که نسل جوان دیگر نتواند با این نوع موسیقی رابطه برقرار بکند. وقتی نتوانست رابطه برقرار کند و نشناسد و یا شعر را نفهمید، ملودی‌ها را نفهمید، از اصالت‌ها دور افتاد، طبعاً دور‌تر و دور‌تر می‌شود و غریبه می‌شود با موسیقی. و این در واقع خطری هست که همه موسیقی‌های اصیل و سنتی، یا کلاسیک و ملی را تهدید می‌کند. و این مسئولیت به گردن کسانی‌ست که گردانندگی آموزش و پرورش و فرهنگ‌سازی را بر عهده دارند. در اثر این کم‌کاری‌ها، نسل‌ها از فرهنگ خود دور می‌شوند. و این چیزی‌ست که به نظرم باید روش خیلی کار بشود.
 

خانم پریسا، لطفاً، از برنامه‌ آینده‌تان، آزروهاتان برایمان بگویید.
 

پریسا: برنامه‌ای ندارم. تمام برنامه‌هایی که پیش می‌آید، در واقعه دعوت‌هایی‌ست که از من می‌شود. خودم برنامه‌ریزی نکردم که حالا در آینده چه کاری بکنم. برنامه‌های عادیم همینی‌ست که گفتم: تدریس می‌کنم و در انزوای خودم زندگی می‌کنم و گاهی هم، اگر دعوتی از من ‌شود، می‌آیم بیرون. برنامه‌ای ندارم. همین‌طور زندگی می‌کنم و گذاشتم که بگذرد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *